شبی است ناهمرنگ و بلند و خوشه ی سیاه آدینه آویخته به آلودگی نگاه در این شهر آشوب بی تپش و پیچک سفید خیال می رفت تا ناکجا آباد اندوه کودکی است متراکم با ذوق پریدن لیکن این حاشیه ی سایه بلند است هنوز Tagged with: آدینه • یلدا